دیکشنری
داستان آبیدیک
مقرر فرمودن
english
1
general
::
set
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مقر
مقر آمدن
مقر بمب
مقر حکومت
مقر داوری
مقر دولت
مقر شدن به
مقر فرماندهی
مقراض
مقرب
مقرح
مقرر
مقرر داشتن
مقرر شدن
مقرر شده
مقرر فرمودن
مقرر کردن
مقررات
مقررات قواعد
مقررات اجتماعی
مقررات اداری
مقررات الزامی
مقررات جاری
مقررات جنگ ـ مقررات جنگی
مقررات درگیری
مقررات درگیری (فیلم)
مقررات زدایی
مقررات ساختمان
مقررات شهرداری
مقررات قانون اساسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید